جدول جو
جدول جو

معنی ام طریق - جستجوی لغت در جدول جو

ام طریق
(اُمْ مِ طُرْ رَ)
کفتار. (از المرصع) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ترجمه فارسی قاموس)
لغت نامه دهخدا
ام طریق
(اُمْ مِ طَ)
وسط راه و قسمت بزرگ و واضح آن. (از المرصع). شارع عام. شاهراه. راه بزرگ. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اهل طریق
تصویر اهل طریق
در تصوف آنکه بر وفق احکام شرع عمل کند، مطیع و منقاد احکام پیغمبر اسلام
فرهنگ فارسی عمید
(اُمْ مُلْ فَ)
انصاری. دختر جابر یا انس یا خالد یا ابوالعسکر از زنان صحابی و بقولی از زنان رسول اکرم بوده است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 224 و الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 247 شود
دختر خالد بن حبیس بن لوذان خزرجی. از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 247 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْمِ طَ بَ)
سختی و بلا. (ناظم الاطباء) (آنندراج). داهیه. (اقرب الموارد) (المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ طُ رَ)
شراب. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(هََ طَ قَ)
دو تن که به یک راه روند. هم روش. همراه، دو صوفی که پیرو طریقت و تعلیمات یک مرشد باشند
لغت نامه دهخدا
(اُ م مِ بَ)
زاغ. (از لسان العرب) (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اُ م مِ بَ)
مارمولک. (دزی ج 1). سوسمار. (دزی ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ دَ)
زمین بی گیاه. (از مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (از المرصع). زمین قحطزده. (منتهی الارب). زمین مجدبه. (از المنجد) (از اقرب الموارد). زمین لم یزرع. (از المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُطْ طَ)
کفتار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ طَ)
دزد. سارق. راهزن. رهزن. ره بر. راهبر
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ قُ رَ)
ماده گاو وحشی. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ رِ)
شتر مرغ. (یادداشت مؤلف) ، نوعی ماهی بی پلک که در نیل مصر میباشد. (از یادداشت مؤلف از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ طُ فَ)
زن شیرده. زن مرضعه. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ طَ)
دایۀ علی بن حسین (ع) بود. پسر او یحیی برادر رضاعی امام سجاد باشد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ)
کفتار. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عِ یَ)
کژدم. (از المرصع) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کنیۀ عقرب است. (از المنجد) ، خرگوش. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(هََ طَ)
هم راه. یار. مونس:
دریغا هرچه در عالم رفیق است
تو را تا وقت سختی هم طریق است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از هم طریقت
تصویر هم طریقت
هم روش، همراه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هر طریق
تصویر هر طریق
هر راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ام عریط
تصویر ام عریط
کژدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ام الطریق
تصویر ام الطریق
مادر راه شاهراه، کفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از از طریق
تصویر از طریق
از راه
فرهنگ واژه فارسی سره
به طور ننگین، بدنام
دیکشنری اردو به فارسی
بدون ابهام، به روشی بدون ابهام
دیکشنری اردو به فارسی
به طور غیرقابل مدیریّت، به شکلی غیر قابل مدیریّت
دیکشنری اردو به فارسی